امت اسلامی در رویارویی با تعصبها و چالشهای معاصر
کار بی وقفه از سوی محافل استکبار جهانی در راستای تفرقه افکنی و تشتت مسلمانان و برانگیختن نعره های نژادی در جریان است تا امت اسلامی را در ضعف و پراکندگی و تشتت نگاه دارند و دشمنان بتوانند یکی یکی بر آنها چیره شوند و به دشمن صهیونیستی امکان دهند تا همچون خاری در قلب جهان عرب و اسلام باقی بماند.
علاوه بر دشمنی و کینه توزی و ایجاد شک و شبهه ، کار بی وقفه و مستمری از سوی محافل استکبار و استعمار جهانی و صهیونیسم در راستای تفرقه افکنی و تشتت مسلمانان و فراخوانی به شعله ور ساختن فتنه های فرقه ای و تعصب های مذهبی و برانگیختن نعره های نژادی در جریان است تا امت اسلامی را در ضعف و پراکندگی و تشتت نگاه دارند و دشمنان بتوانند یکی یکی بر آنها چیره شوند و از ثروت ها و مواد خام آنها به سود صنایع خویش بهره برداری نمایند و به دشمن صهیونیستی امکان دهند تا همچون خاری در قلب جهان عرب و اسلام باقی بماند.
سیاست استکبار و استعمار آمریکا در پی تحقق دو هدف زیر است
۱- بقای امت اسلامی به صورت ضعیف و پراکنده، و چیرگی بر نفت و مواد خام به سود ایالات متحده آمریکا و کشورهای غربی.۲- تضمین بقای اسراییل.
این همان چیزی است که ریچارد نیکسون رئیس جمهوری اسبق آمریکا در کتاب خود فرصت پیش آمده به صراحت از آن یاد کرده و چیزی است که رؤسای جمهوری آمریکا یکی پس از دیگری ، آن را مد نظر و مورد اجرا قرار می دهند.
این امر ما را به وحدت کلمه و اتحاد و کوشش در جهت تحقق وحدت امت ، وحدت نیرومندی که مجد و عظمت را به اسلام باز گرداند و تمدن آن را گسترش بخشد و آینده تابناکی برای فرزندانش فراهم آورد و در بنای جامعه جهانی مبتنی بر عدالت و صلح و احترام به حقوق بشر و با توکل به خداوند سبحانه و تعالی یاری رساند ، فرا می خواند. توکل بر خداوند متعال به معنای توجه به علل و اسباب است ؛ ما نباید در این میان کوتاهی کنیم و دنیا را به دیگران واگذاریم تا آنها به پیشرفت و ترقی برسند و ما مسلمانان عقب بمانیم و از دنیا کناره گیری کنیم و به انتظار فرج ، برای خود زندگی ای حاشیه ای و طفیلی داشته باشیم ؛ ما باید بکوشیم و تلاش کنیم و این سخن گهربار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) را آویزه گوش قرار دهیم که فرمود : «خردمندی ورز و توکل کن.»
توکل یعنی: کار و کوشش و تلاش و رویارویی برای بنای جامعه ای نیرومند و پیشرفته ، آنگونه که خداوند متعال خود در قرآن کریم فرموده است : «وَ ابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ أَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ لَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ» (سورۂ قصص - آیه ۷۷) (و در آنچه خداوند به تو داده است ، سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم فراموش مکن.)
و یا این فرموده پیامبر گرامی ما (صلى الله علیه و آله وسلم) : «در دنیای خود چنان زندگی کن که گویی تا ابد زنده ای و برای آخرت خویش چنان کار کن که گویی فردا می میری.»
یورش های خصمانه
آنچه کاملا روشن است اینکه اسلام از همان آغاز دعوت خود با جنگ وحشیانه و مقاومت شدید و مخالفت خشونت باری روبرو شد، این رویارویی به صورت ایجاد شک و تردید در دین و نشر شبهات و اباطیلی پیرامون آن و ممانعت مردم از پذیرش اسلام از راه تشویق و تهدید و ... و حتی بکارگیری انواع وسایل شکنجه برای پیشگیری از گسترش دین خدا بود. این رویارویی به برافروختن جنگ های پیاپی از سوی دشمنان و اتحاد همه نیروهای دشمن برای جنگ با مسلمانان و کوشش برای زدن ریشه دین و پراکندن مردم از پیرامون پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) منجر گردید.قرآن به شبهاتی که مشرکان پیرامون اسلام و شخص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) بر می انگیختند قاطعانه پاسخ می گفت و اباطیل آنان را رد می کرد و تردیدها را از میان می برد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) هرگز آغازگر جنگ با کفار و مشرکان نبود، بلکه آنها خود جنگ را آغاز می کردند و تا می توانستند دشمنان اسلام را گردهم می آوردند تا جبهه نیرومندی را تشکیل دهند و بر محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) و پیروانش چیره شوند. به رغم اینکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) با نرمخویی و مهربانی و خوش زبانی با آنان سخن می گفت و با منطق و خردمندانه برخورد می کرد و استدلالهای قوی ارایه می داد ، آنها گوشهای خود را پنبه کردند و تکبر ورزیدند و در برابر خدا و دین و ایستادند.
نبرد میان حق و باطل به صورت جنگ فکری با جنگ نظامی ادامه یافت ، سردمداران باطل و به رغم اینکه قرآن - زمانی که پاسخ اسلاف دروغگوی ایشان را داد - همه دلایل آنان را رد کرد و تمامی فتنه انگیزی های ایشان را برملا ساخت ، در طول زمان هرگز دست از ترویج اباطیل خود و ایجاد تردید در عقاید مسلمانان نشستند.
مواضع اهل کتاب نسبت به اسلام تفاوتی با مواضع کفار و مشرکان نداشت ، آنها نیز در برابر اسلام ایستادند و به وسایل و راههای گوناگون با آن جنگیدند و از آن مهمتر اینکه مشرکان را روسفید کردند و نشان دادند که آنها بر مؤمنان برتری دارند و باصطلاح هدایت یافته ترند. خداوند متعال می فرماید : «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا» (سوره نساء - آیه ۵۱) (آیا به کسانی که بهرهای (اندک) از کتاب آسمانی داده شده است ، ننگریسته ای که چگونه به جبت و طاغوت ایمان دارند و درباره کافران می گویند که اینان رهیافته تر از مؤمنانند؟!)
اسلام بطلان عقاید ایشان و تعدیل و تحریف و تزویرهایی را که در آن اعمال کرده بودند روشن ساخت تا مگر عقل و اندیشه آنان را بیدار سازد و در مورد این موارد باطل به اندیشه روند ولی آنها بر همین باطل پای فشردند و بر کفر و عناد خویش اصرار ورزیدند و گمان بردند که می توانند اسلام را شکست دهند و آن را درهم بشکنند.
جنگ دشمنان اسلام همچنان برافروخته و یورش های آنان تاکنون و به وسایل گوناگون و با بکارگیری جدیدترین فناوری های روز از جمله : اینترنت و کانالهای ماهواره ای و سایت های الکترونیکی و غیره در حمله علیه اسلام و ایجاد شبهه و پخش اباطیلی پیرامون آن ادامه دارد. در همین راستا اینترنت پر از هزاران کتاب زهرآگین و خصمانه علیه اسلام در کنار شمار بی حد و حصر کتابهای چاپی و روزنامه ها و مجلات به زبانهای گوناگون است.
جنگ های نظامی هم مطرح است و مگر جنگ های صلیبی و استعماری و جنگهای جدیدی که علیه اسلام برافروخته شدهاند را فراموش کرده ایم؟
کسانی که در دوران کنونی در غرب به اسلام توهین روا می دارند از پیروان فرقه واحدی نیستند ولی دشمنی آنان [غربی ها] از همه فرقه و مذاهب دینی و دولت های ایشان نشأت می گیرد. اینان به رغم اختلاف های دینی و مذهبی که با یکدیگر دارند و گاه همدیگر را تکفیر هم می کنند ، در دشمنی با اسلام اتفاق نظر دارند و بر این اساس یورش ددمنشانه علیه اسلام یورش همه جانبه و عمومی است.
این نادانان نمی دانند که خداوند خود نگاهبان و حافظ دین خود تا روز قیامت و زمانی است که مردم به پیشگاه او در می آیند ؛ خداوند می فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» (سوره حجر - آیه ۹) (بی گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده ایم و به یقین مانگهبان آن خواهیم بود.)
آنها هرچقدر بکوشند و تلاش بورزند و شبهه افکنی کنند به چیزی جز سراب نمی رسند، خداوند متعال حرف اول و آخر را در این آیه بیان فرموده است : «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ» (سوره غافر - ۵۱) (ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی برخیزند یاری می کنیم.) و نیز فرموده است : «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا» (سوره فتح - آیه ۲۸) (اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را برهمه دین ها برتری دهد و گواه بودن خدا کفایت می کند.)
شبهه افکنی ها
هانس کونگ (دکتر هانس کونگ روحانی دینی کاتولیک و رئیس مرکز مطالعات ادیان در دانشگاه آلمان و دارای اندیشه های معتدلانه و به دور از تعصب است.) کونگ می گوید: دیدگاه رایج در غرب نسبت به اسلام عبارت از این بود که اعتقادی نادرست و تحریف عمدی حقیقت و آمیخته ای از خشونت و شهوت است و در مورد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نیز گفته می شود که او یک فریبکار و در واقع مسیح دروغین است. در برابر ، مسیحیت را به عنوان تنها دین ایده آل که متضمن حقیقت مطلق و صلح و عشق و عفاف و پاکدامنی است تصویر می کردند. هدف آنها از این مشوش سازی عمدی چهره اسلام و دیگر ادیان حمایت از پیروان دین خویش در برابر تأثیر از ادیان دیگر بود.به رغم اینکه در ایام مسیحیت قرون وسطی نسبت به تمدن پیشرفته عربی و فلسفه و علوم پزشکی آن و نیز نیروی اقتصادی و نظامی اسلام شیفتگی زیادی وجود داشت، بگونه ای که وجود دانشمندی مسیحی چون : "توماک اکوینی بدون اعراب غیر ممکن می نمود، چنین شیفتگی با آغاز دوره رنسانس ناپدید گردید و دشمنی با هر آنچه عربی بود شدت گرفت و با پیدایش ترکها در اروپا افزایش هم پیدا کرد و بلافاصله پس از گسترش اسلام در ونیز" در سال ۱۵۳۰ میلادی، قرآن به آتش کشیده شد.
لوتر بنیانگذار کلیسای پروتستان (متوفی ۱۵۴۶ میلادی) در پی ترجمه قرآن - البته تنها برای حمله به آن - بر آمد و زمانی که در قرن هجدهم ، عصر روشنگری آغاز گردید گرایش به آشتی با اسلام آغاز شد.
تصویر اسلام از نظر یوحنای دمشقی (۷۴۹-۶۷۵ میلادی) کفر تحریف شدهای از مسیحیت بشمار می رفت که حتما باید تغییر پیدا می کرد. الا بدا د اسلام به گفته ولیفرد کانتوبل اندیشمند ، مسیحیان را به یاد اصل خود می انداخت و پاول شفاترنا در کتاب : (درس هایی از قرآن برای مسیحیان) می گوید که اسلام تصورات یهودی در دین مسیحیت را باز می گرداند.
بسیاری از علمای مسیحی برآنند که اسلام ادامه تکاملی دین یهود و مسیحیت است. بسیاری از مسیحیان معتقد به برائت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) از همه اتهام های وارد به وی هستند و بر آنند که او بسیاری از اصول دین مسیحیت را حفظ کرده است. ولی شگفت اینجاست که این پژوهش ها و نتایج علمی تاکنون برای خود مسیحیان نیز ناشناخته مانده است. این مؤلف هرگز زیر بار بازگشت به جدل مسیحی علیه اسلام با ایراد افترا و تحریف و تشویش علیه آن نمی رود و می گوید: «ما مسیحیان باید تصورات خویش از محمد (صلى الله علیه و آله وسلم) را تصحیح کنیم و احکام نادرست برخاسته از کینه توزی علیه اسلام را بکناری نهیم. کتاب مقدس مسیحیان به وجود پیامبران پس از حضرت عیسی (علیه السلام) اعتراف داشت ولی این اعتراف با آغاز قرنهای دوم و سوم میلادی پنهان گردید ولی این امر نباید توجیه کننده انکار محمد (صلى الله علیه و آله وسلم) باشد.»
البته آرزوهای نویسنده در تصحیح دیدگاههای مسیحیان نسبت به محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) و نفی بازگشت به جدل مسیحی علیه اسلام و ایراد تهمت و افترا و تحریف و تشویش هرگز از سوی گروههای بسیاری از مسیحیان با استقبال روبرو نگردید. بلکه همچنان سالانه هزاران کتاب در سرتاسر جهان در راستای ایجاد تردید در اسلام و انتشار شبهاتی پیرامون آن منتشر می شود و علاوه بر این اینک بیش از دوهزار جلد کتاب در شبکه جهانی اطلاعات (اینترنت) جای گرفته و صدها سایت تنها به یورش علیه اسلام می پردازند و حتی خود همین نویسنده را نیز کلیسا به دلیل ابراز چنین اندیشه هایی طرد کرده است.
یکی از پژوهشگران یادآور شده است : «مبشران مسیحی و دیگر دشمنان اسلام در فاصله سالهای ۱۸۵۰م. تاکنون بیش از یکصد هزار جلد کتاب علیه اسلام نگاشته اند تا مگر مسلمانان را از آن برهانند یعنی که این فعالیت های شبهه ناک همگی متوجه پیروان اسلام (مسلمانان است ، موارد گمراه کننده ای که برای غیر مسلمانان و برای پیشگیری از گسترش اسلام در میان آنها منتشر می گردد را نیز باید به این لیست افزود.»
پخش اباطیل از کانالهای تلویزیونی ماهواره ای علیه اسلام
علاوه بر همه اینها باید کانالهای تلویزیونی ماهواره ای را که ویژه حمله علیه اسلام و پخش اباطیلی پیرامون آن در نظر گرفته شده اند و نیز جمعیت و گروههای تبشیری مشکوکی که در شرق و غرب جهان در گشت و گذارند و بیشتر کشورهای اسلامی را هدف قرار داده و به لحاظ مادی و معنوی از کشورهای قدرتمند و سلطه جوی جهان حمایت می شوند ، به این لشکریان ضد اسلام افزود. همچنانکه مطبوعات غربی نیز همواره مشوه ساختن چهره اسلام و اهانت به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را آماج خود قرار داده که از جمله می توان به آنچه روزنامه دانمارکی "بولاندس پست" ارگان رسمی حزب حاکم این کشور در توهین شرم آور به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در فاصله ماه سپتامبر ۲۰۰۵م. منتشر ساخت اشاره کرد. به رغم واکنش های خشم آلود مسلمانان در کشورهای اسلامی ، این روزنامه به حملات خود علیه اسلام ادامه داد و تصاویر کاریکاتوری بیشتری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) منتشر کرد و این یورش از دانمارک به دیگر کشورهای اروپایی از جمله نروژ، آلمان، فرانسه و نیوزیلند نیز سرایت کرد.در آلمان مقامات این کشور در ایالت "فورتمبرک" از ابتدای ژانویه ۲۰۰۶ میلادی قانونی را در مجلس گذراندند که مسلمانانی را که در پی دست یابی به تابعیت آلمانی هستند وادار به پاسخ گویی به لیستی متشکل از بیست پرسشی می کند که آن را "آزمون وجدان" می نامند؛ این پرسشنامه تنها در مورد مسلمانان و دقیقا شهروندان کشورهای سازمان کنفرانس اسلامی مطرح است و هر کس پاسخهای نادرستی به آنها بدهد ، به تابعیت آلمانی دست نخواهد یافت.
شگفت اینکه بیشتر این پرسش ها ، در تضاد آشکار با اصول دین اسلام قرار دارند و هدف آنها کنار گذاردن دین از سوی مسلمانان است از جمله : موافقت با ازدواج دختر مسلمان با مرد غیر مسلمان و اجازه دادن فرزندان به همجنس گرایی و اینکه آن را در شمار آزادی های فردی وی قلمداد کنند و یا آزادی انتقاد از ادیان (و البته منظور دین اسلام است و یا شرکت دختران در فعالیت های مدرسه ای و بویژه شنا و یا اجازه به زنان برای دربر کردن پوشش زنان آلمانی و یا آزادی تغییر دین از اسلام به ادیان دیگر .
همچنانکه روشن است این پرسش ها حتی با قانون اساسی آلمان و با ساده ترین اصول حقوق بشر هم در تعارض است و وادار ساختن تنها مسلمانان در گذراندن چنین آزمونی با اولین ماده از قانون اساسی آلمان که در بند اول آن آمده است :« همه افراد در برابر قانون برابرند.» و نیز با بند سوم آن که می گوید : «تبعیض میان افراد به دلیل جنس ، نژاد ، زبان ، وطن ، اصل یا عقیده یا دیدگاههای دینی و سیاسی آنها جایز نیست» در تعارض آشکار قرار دارد.
این پرسش ها همچنین با باورهای انسان و کرامت و آزادی و حقوق اساسی وی هم منافات دارند؛ زیرا به اعتقادات مسلمان و پرسش از اندیشه ها و وجدان و عادات و سنت ها و روابطش با همسر و فرزندان مربوط می گردد و نه تنها با قانون اساسی آلمان که حقوق و کرامت و برابری انسان با دیگران و نفی هرگونه تبعیض را تأیید کرده مغایرت دارد، بلکه با همه قواعد دینی جهان و تمامی قوانین اساسی کشورها و اساسنامه سازمانهای بین المللی و بویژه آنچه مربوط به حقوق بشر می شود هم مباینت آشکاری دارد.
آنچه که حزب دموکرات مسیحی نه تنها در ایالت "فورتمبرگ" بلکه در تمامی ایالتهای آلمان که این حزب در آن قدرت را بدست دارد انجام میدهد حکایت از آن دارد که آنچه اتفاق افتاده است تصادفی نیست و در چارچوب راهکار کاملا روشنی است که براساس آن تنها زمانی مسلمانان را می پذیرند که از شالوده های اصلی دین خود صرفنظر کنند علاوه بر اینها برخی مقامات و نویسندگان در کشورهای غیراسلامی مواضع خصمانه ای علیه اسلام و مسلمانان اتخاذ می کنند.
موضع پاپ واتیکان ، هنوز هم فراموشمان نشده است ؛ او به اسلام و پیامبر اسلام افترا بست و وقتی از وی خواسته شد عذرخواهی کند توجهی به خواست مسلمانان نکرد و این در حالی است که او بدون درخواست کسی همواره در حرف و عمل نسبت به اسراییل همدلی و همراهی نشان می دهد. این مواضع و دیگر مواضع مربوط به دشمنان اسلام جملگی برخاسته از ضعف و زبونی امت است ؛ ما طی مقاله ای درباره موضع گیری پاپ که در روزنامه "اخبار العالم" - که افتخار ریاست شورای سردبیری آن را برعهده داریم - منتشر ساختیم. از موضع زبونانه مسلمانان انتقاد کردیم و خواستار وحدت کلمه و ایستادگی متحد امت اسلامی در رویارویی با هر آنچه به اسلام و مسلمانان اهانت می کند گشتیم و مقاله را با این جمله به پایان رساندیم : اگر [وحدت کلمه و اتحاد] وجود داشته باشد کبوتر می تواند بریک میخ چوبی نیز تخم گذارد. و چنانچه نباشد، روبهان بر شیران پادشاهی می کنند!!
وحدت راه رستاخیز و مسیر پیروزی بر دشمنان است
برای رویارویی با خطراتی که امت اسلامی را از درون و برون فراگرفته است باید امت وحدت کلمه داشته باشد و صف خود را متحد گرداند تا بتواند از پس لشکریان دشمن بر آید؛ ما در دنیایی زندگی می کنیم که در جهان جایی جز برای قدرتمندان وجود ندارد.اسلام از دو سو در محاصره است : داخلی و خارجی
در جبهه داخلی از سوی کسانی که با تفسیر و تاویل های خارج از اسلام ناب و متضاد با ضرورتهای دین ، در برابر آن ایستاده اند.و در جبهه خارجی از سوی دشمنان دین و دشمنان این امت شامل کشورها و گروهها و افرادی است که شمارشان نیز بسیار است ؛ اینان در مورد اسلام شبهه افکنی می کنند و اباطیلی را علیه اسلام ترویج می کنند و دین را متهم به عقب ماندگی ، تعصب و تروریسم و جز این می کنند که جملگی در جریان آن هستید و بر هیچ یک از شما پوشیده نیست و پیش از این به بخش هایی از آن اشاره کردیم.
امت اسلامی گرفتار رنج و بحرانی است که جز با مراجعه به کتاب خدای متعال (قرآن مجید) و سنت پیامبر گرامی اش (صلى الله علیه و آله وسلم) ، راه برون رفتی از آن ندارد. ما نیازمند وحدت و بیداری اسلامی آگاهانه ای هستیم که از جنبه های سازنده استفاده کند و جنبه های منفی را به کناری نهد و مجد و عظمت و کرامت را به امت اسلامی باز گرداند و زبانهای برخاسته از حرکتهای خصمانه علیه اسلام در داخل و خارج را خنثی سازد.
بیداری مطلوب اسلامی باید بیش از وحدت و بسترساز آن باشد و خشونت و تعصب و فرقه گرایی را به یک سو نهد و امت را بی هیچ خشونت و افراط گرایی به راه درست و به دین خود باز گرداند تا واقعا مصداق بارز این آیه قرآنی در توصیف امت اسلامی گردد که فرموده است : «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ» (سوره آل عمران -۱۱۰) (شما بهترین گروهی بوده اید که (به عنوان نمونه برای مردم پدید آورده اند که به کار پسندیده فرمان می دهید و از کار ناپسند باز می دارید و به خداوند ایمان دارید.)
از موارد نهی از منکر نیز مبارزه با گروههای منحرفی است که دارای اندیشه و باورهای ویرانگر و تروریستی اند و جامعه را تکفیر می کنند و فرمان به قتل مخالفین می دهند و اموال مسلمانان و غیر مسلمانان را برای خود حلال می شمارند. اینکار جز با بازگشت به کتاب خدا و سنت رسول خدا و بدور از هرگونه خشونت و تعصب و افراطی و تنها با توسل به میانه گرایی و اعتدال اسلامی امکان پذیر است.
بیداری چیست؟
بیداری بر دو نوع است : بیداری فرد و بیداری امت
بیداری فرد
بیداری فرد به معنای بیداری عقل و قلب و جان یعنی خیزش آنها از غفلت و رهسپاری در راه درست و راستی است که دین بدان فرمان می دهد، و دوری جستن از هر آنچه خداوند متعال و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از آن نهی کرده اند و اینکه در این راه ، پشت و پناه و راهنما و رهنمون وی کتاب خداوند متعال (قرآن کریم) و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) باشد.بیداری امت
به مفهوم بازیابی آگاهی و توجه به آنست. امت ها نیز همچون افراد بر اثر فشارها و عوامل داخلی یا دشمنان و گروههای مسلط خارجی یا آنهایی که مترصد سلطه جویی بر آن در راستای خدمت به منافع و اهداف خود - که مسلما در تضاد با مصالح و اهداف امت قرار دارد - دچار ناهشیاری می شوند.بیداری اسلامی مبتنی بر دو شالوده است
یکم : کتاب خدا. دوم : سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم).بیداری مطلوب اسلامی در حال حاضر بیداری همه جانبه و در تمامی عرصه ها اعم از اندیشه ، اراده ، عمل ، علم و تعلیم و اقتصاد و صنعت و کشاورزی و نیروی نظامی و ... است تا مجد و عظمت امت بدان بازگردانده شود و تبدیل به نیروی مؤثر و فعالی در عرصه سیاست بین المللی و روابط انسانی و نیز در تعامل با کشورهای کوچک و بزرگ دنیا گردد.
اسلام هرگز نمی پذیرد که کشورهای اسلامی همچون گذشته ، مرکزی برای استعمارگران و دشمنان مغول و تاتار و صلیبی و صهیونیست ها و دیگران شود؛ مسلمانان در گذشته گرفتاری های بسیار بزرگی داشتند و دچار زلزله های شدیدی شدند ولی زمانی که هشیار گشتند و خیزش کردند و امت از خواب خود بیدار شد توانست تمامی دشمنان را شکست دهد. این امت تنها با قدرت و همبستگی و وحدت صف و هدف بود که توانست از آن خواب بیدار شود ؛ این امر نیز جز با ایمان و بازگشت به دین خدا و توکل بر او - سبحانه و تعالی – میسر نگردید.
بیداری و خیزشی که منجر به پیروزی امت در بسیاری از عرصه های کارزار خود شد از سوی مردان بزرگ و یگانه ای رهبری گردید که خود زاییده این امت بودند و شمارشان نیز بسیار بود و امت اسلامی نیز از پروراندن چنین مردانی در هر زمان و دورهای ناتوان نیست.
ما نیازمند آنیم که در رویایی با مسایل سرنوشتی امت ، و در مواجهه با جریانهای الحادی داخلی و خارجی و فرهنگ های از بیرون آمده ای که از هر سو ما را تهدید می کنند ، انگیزه های حماسی تندی داشته باشیم.
نقش علما و نهادها و مؤسسات علمی در تصحیح مفاهیم و فراخوان به وحدت اسلامی است
علمای دین ، رهبران معتدل امت و متمسکان به کتاب خدا و سنت رسول الله (صلى الله علیه و آله وسلم) و پرچمدار فراخوان به عشق و تسامح و دوستی و محبت هستند؛ آنها نسبت به هیچکدام از پیروان طوایف اسلامی کینه ای ندارند و با حکمت و اندرز نیکو و در پیروی از آیه قرآنی زیر ، دیگران را به خداوند فرا می خوانند : «ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَه ُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» (سوره نحل - آیه ۱۲۵) (مردم را به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فراخوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش بورز، بی گمان پروردگارت به آن کس که از راه وی بیراه شده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است.)لذاست که در میان آنان رهبران]، منحرف یا افراطی یا تروریست نمی یابیم ، آنها قلب تپنده این امت و صاحبان اندیشه میانه گرایی تسامح و محبت و مهربانی اند.
علمای اسلام شایستگی رهبری کشتی نجات امت را در این برهه حساس و دشواری که همه ملت ها به دنبال غارت و چپاول کشورهای اسلامی هستند و می خواهند ریشه باورها و دین آنها را بزنند دارند؛ زیرا این دین است که امت را وحدت می بخشد و آن را به ساحل نجات می رساند.
"برنارد لویس" خاورشناس آمریکایی معاصر می گوید : «ممکن است یک کشور اسلامی با تجاوز یا اشغال نظامی ساقط شود و از میان برود ولی جامعه چنین کشوری در معاملات و روابط میان خودای بسا برای دهها سال در چارچوب قوانین اسلامی باقی خواهد ماند تا سرانجام دولت جدیدی شکل بگیرد ؛ این تجربه کشورهای اسلامی است که برای دهها سال زیر یوغ استعمار زندگی کردند.»
بنابراین علما و مراکز و مجامع دینی هستند که شبهات تروریست ها و متعصبان و دشمنان خدا را دفع می کنند و کوس رسوایی اباطیل آنان را می زنند ؛ آنها همان گروه معتدل و رهنمونی هستند که باید پیشقدم شوند و کار تبلیغی و روشنگرانه را رهبری کنند. آنها اهل خدا و اهل رسول خدایند و پای بند کتاب خدا و سنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) می باشند.
آنها حاملان پرچم حقیقتی هستند که سلف صالح ما (رضوان الله تعالى علیهم) بر دوش داشتند و در کمال بصیرت و آگاهی به سوی خداوند متعال فرا می خوانند و در این راستا فرمان خداوند متعال و فرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) را به اجرا در می آورند.
اسلام پیروان خود را به مهربانی فرا می خواند و معلوم نیست چرا برخی متعصبان و خشک اندیشان اندیشه های افراطی و بسیار بدور از اسلام واقعی و صحیح دارند ؛ و چرا جامعه را اصلاح نمی نماید و تنها آشوب و وحشت و بیم میان مردم گسترش می دهند؛ آنها اصول دین و شالوده هایی را که بر پایه ارزش های دینی و انسانی سترگ و مبتنی بر محبت و عدالت و صلح و تسامح قرار دارند ویران می کنند.
ما نور را در اختیار داریم و آنها می خواهند در تاریکی زندگی کنیم. آنها این را درک نمی کنند ؛ روح امت ما اسلام است و جز به این دین زندگی نمی کند و جز آن خاستگاهی ندارد و جز براساس آن وحدتی شکل نمی گیرد و جز زیر پرچم آن پیروزی ای رقم نمی خورد.
علما و نهادهای دینی وظیفه دارند مفاهیم خطای دیگران را در داخل و خارج تصحیح کنند و گرایش فکری آنان را تعدیل نمایند ، این کار جز با بیداری عمومی اسلامی به رهبری علمای امت شدنی نیست زیرا خداوند متعال خود در قرآن مجید فرموده است : «وَ َا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» (سوره توبه - ۱۲۲) (... اما چرا از هر گروه ایشان ، دستهای رهسپار نمی گردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود بازآمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند.)
گفتیم که امت اسلامی در معرض یورش های ددمنشانه و توطئه های رذیلانه و دسیسه های حساب شده ای از سوی دشمنان قسم خورده چه از سوی داخل و آنهایی که اجماع امت را رها کرده و به دنبال شک و شبهه در باورهای مردم و گسترش شبهات و اباطیل و افتراها علیه عقاید و شرایع اسلامی هستند یا از سوی دشمنان خارجی یعنی کشورهای استعماری و استکبار جهانی که همواره مشوق فرقه گرایی و فتنه انگیزی و توطئه چینی و ایجاد اختلاف میان کشورهای اسلامی و میان فرقه ها و مذاهب اسلامی با برافروختن آتش فتنه های جنگ سنی و شیعه و میان خود اهل سنت و از آنجا ایجاد کینه و نفرت میان همدیگر هستند.
در این حالت پیوندهای جامعه می گسلد و نیروی آن تضعیف می گردد و گرفتار مسایل حزبی می شود تا دشمنان به راحتی بتوانند یکی یکی کشورهای اسلامی را از پای درآورند و منابع و مواد اولیه آنها را به یغما برند و همچون بختک بر آن سوار شوند تا هرگز نتوانند خود را از زیر سلطه آن خارج کنند تا سرانجام به صورت بازار گرمی برای بازرگانی و کالاهای آنها باشند و خود در رده عقب مانده ترین کشورها، به تکفیر و تفسیق و تبدیع یکدیگر مشغول باشند.
اگر امت اسلامی در پی وحدت بخشیدن به صفوف و توحید کلمه خود باشد و همچون صف واحدی در راستای بنای دولت قدرتمند و با عظمتی قرار گیرد که در جهان از موقعیت برجسته ای برخوردار باشد ، دشمنان قسم خورده هزاران مانع بر سر راهش قرار می دهند و آن را با مشکلات فرقه ای ، ملی و تعصب های مذهبی مشغول می دارند تا همواره به صورت کشورهای کوچک و ضعیف باقی بماند.
وحدت اسلامی راه خیزش امت
پیش از این مقاله ای درباره تحقق وحدت اسلامی در شرایط معاصر و در عرصه های گوناگون زندگی نگاشتیم تا زمینه ای برای وحدت همه جانبه اسلامی و در جهت تحقق فرمان الهی در این آیه شریفه قلمداد گردد : «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» (سوره انبیاء - ۹۲) (به راستی این امت شماست ، امتی یگانه و من پروردگار شمایم بنابراین مرا بپرستید).در آن مقاله بر عرصه های فرهنگی انگشت گذاردیم زیرا فرهنگ اسلامی باید خاستگاه اصلی شکل گیری یک دولت اسلامی بمثابۀ زیربنای وحدت امت باشد. ممکن است امت اسلامی به لحاظ نظامی شکست بخورد و یا به لحاظ سیاسی و اقتصادی ضعیف شود ولی از نظر ادبی و فرهنگی و در عرصه علوم قرآنی و حدیث نبوی یا در شعر و فنون ادبی و هنرهای تجسمی و علوم طبیعی و ابتکارات جدید و ... همچنان پایدار و استوار باقی می ماند.
جنبه های فرهنگی ، پایدار در برابر چالش ها و رمز وحدت این امت
این امر به چند دلیل استیکم : مهمترین و عمده ترین سرچشمه فرهنگ اسلامی کتاب خدا یعنی قرآن کریم است و امت اسلامی تا هنگامی که پایبند به کتاب خدا باشد و آن را سرمشق و مقتدای خود قرار دهد و بدان عمل کند و دستور زندگی اش سازد و به مورد اجرایش گذارد ، عزت و پیشرفت و تعالی را از آن خود کرده است.
دوم : سرچشمه بعدی سنت پیامبر اعظم (صلوات الله و سلامه علیه) است.
سوم : و سرانجام سرچشمه سوم ، میراث گرانبهای اسلامی و فقه و علومی است که نیاکان ما به ارث گذارده اند و اروپا طی قرون وسطی از آن بهره گرفت.
و بسیاری از آنها را ترجمه کرد و پیشرفت و رنسانس خود را مدیون آنهاست.
مهمترین عرصه های فرهنگی
مهمترین عرصه های فرهنگی نیز عبارتند از : زبان ، دین ، سنت ها و ارزش ها و اخلاق و هنرها و احکام و بسیاری موارد دیگر. جنبه فرهنگی است که وجدان خلقها و اندیشه آنها را تشکیل می دهد و مهمترین ویژگی و شاخص ملت هاست ؛ استعمار جهانی به سرکردگی ایالات متحده آمریکا در پی متفرق ساختن جهان اسلام و تقسیم آن به واحدهای کوچک نژادی از جمله عرب ، بربر ، کرد ، ترکمن ، سیاهپوست یا واحدهای فرقه ای همچون : سنی ، شیعه ، اسلامی ، قبطی و ... است.این استعمار به دنبال تفرقه افکنی و ایجاد اختلاف میان کشورهاست ولی با همه این احوال دروازه ای وجود دارد که دشمنان هرگز نمی توانند از آنجا وارد شوند، این دروازه فرهنگ امت است ؛ امت اسلامی دارای فرهنگ دیرپایی در طول تاریخ است که از امت پاسداری کرده است؛ این عناصر یک فرهنگ است که وحدت امت را در برابر خطرات تجزیه و پراکندگی پاسداری می کند ؛ وجود فرقه ها و مذاهب اسلامی و وجود علما و حکما و فقهایی که فرهنگ و ادبیات و اندیشه این امت را پاسداری کرده اند ، خود در شمار همین فرهنگ است.
علوم نقلی
علوم نقلی شامل قرآن کریم ، حدیث نبوی شریف و تفسیر و سیره و فقه ، فرهنگی دینی جهانی و مردمی است که در تمامی کتابخانه های امت و مساجد و برنامه های درسی و آموزشی آن وجود و حضور دارد.علوم طبیعی
علوم طبیعی نیز همچنان مایه افتخار امت است و آن را علمایی از تمامی سرزمین های اسلامی از جمله ایران ، مصر ، اندلس ، سمرقند و دیگر جاها در آن نوآوری کرده اند که به عنوان مشهورترین این دانشمندان می توان از رازی ، خوارزمی ، ابن حیان ، الحسن بن هیثم و ابن سینا و ابن رشد و ابن البیطار و بسیاری دیگر یاد کرد.همه اینها وحدت بخش فرهنگ امت است که با وجود هرگونه تفرقه ای و به رغم پراکندگی ها به امت کمک کرد تا وحدت فرهنگی و علمی و ابداعی و تاریخ مشترک خود را پاسداری کند.
بنابراین فرهنگ از مهمترین عناصر وحدت بخش است از نظر وحدت مقاصد و اهداف و منافع مشترک و هماهنگی و همکاری و حمایت از استقلال و تعادل در نظام جهانی است. فرهنگ می تواند وحدت امت را مورد حمایت قرار دهد و آن را از عوامل تفرقه و پراکندگی و چندپارگی دور سازد.
تعصب مذهبی و فرهنگ تقریب
از جمله عوامل تفرقه ، اختلاف و تعصب های مذهبی است که منجر به تضعیف امت اسلامی در برهه های زمانی درازی شده است لذا باید فرهنگ "تقریب مذاهب اسلامی" را فعال کرد و ارتباط فرهنگی - فکری میان رهبران فکری و فقهی امت را افزایش داد.هدف کنفرانس های وحدت اسلامی که همه ساله در چنین ایامی برگزار می شود نیز فعال کردن نقش وحدت و فرهنگ تقریب و از میان برداشتن موانع و برنامه ریزی و طرح افکنی برای رویارویی با موانع موجود بر سر راه وحدت اسلامی است.
کوشش های مخلصان و اندیشمندان این امت سرانجام منجر به فراخوان تقریب گردید و ابتدا در بیش از هفتاد سال پیش "دار التقریب" قاهره تأسیس شد و اخیرا نیز تأسیس مجددی از آن صورت گرفت و فعالیت های خود را در مقر جدیدالتأسیس خود در محله "زمالک" (قاهره) از سر گرفت.
همچنانکه در جمهوری اسلامی ایران نیز مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تأسیس شد و گروهی از برجسته ترین علما و فقهای مسلمانان را در خود جای داد.
سازمان اسلامی تربیت ، فرهنگ و علوم (ایسسکو) وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی نیز در سال ۲۰۰۷ میلادی اقدام به تأسیس هیئتی برای تقریب مذاهب اسلامی نمود.
در مرکز عربی مطالعات و پژوهش ها نیز که افتخار ریاست آن را بر عهده دارم شعبه ای برای تقریب مذاهب اسلامی وجود دارد و مجله وزینی بنام "پژوهش ها و مطالعات" به سردبیری دوست عزیزمان "علامه استاد دکتر احمد السایح" استاد الازهر و قطر و ام القرى منتشر می شود که تاکنون چهار شماره از آن ویژه تقریب مذاهب اسلامی انتشار یافته است.
این مجامع و مراکز از جمله به این فعالیت ها مشغولند
1- گسترش فرهنگ تسامح و تقریب مذاهب و نفی تعصب و خشونت و تفرقه.۲- پای بندی به خطوط اصلی فرهنگ و تمدن اسلامی و اینکه فرهنگ تقریب تبدیل به موضع اسلامی عمومی گردد تا مانع از تجاوز مسلمانان به حقوق یکدیگر و حتی مانع از تجاوز بر هر کس با هر دین و مذهبی گردد زیرا اسلام اصل تجاوز را رد می کند.
موانع موجود بر سر راه وحدت
جهان زیر سلطه قدرتمندان است و ضعفا در آن جایی ندارند و وضع جهان معاصر نیز ایجاب می کند که کشورهای اسلامی با هم متحد و یکپارچه شوند و در رویارویی با نیروهای درگیر جهانی و آنهایی که در راستای چپاول ثروت ها و سرنوشت کشورهای کوچک و ضعیف می کوشند ، یکپارچه ایستادگی کنند.امت اسلامی از نعمت های بزرگ خدادادی برخوردار است و دارای امکانات و توانایی های فراوانی است که اگر متحد گردد به عنوان یک ابرقدرت جهانی مطرح می شود.
موانع و علل عدم چنین وحدتی چیست؟
یکم : فرقه گرایی و نژادگرایی
فرقه گرایی و نژادگرایی که از سوی دشمنان مورد سوء استفاده قرار می گیرد تا از آن عاملی برای افزودن تفرقه و پراکندگی مسلمانان بهره گیرند و به فتنه انگیزی و دسیسه چینی بپردازند تا این درگیری های فرقه ای و نژادی همواره پا برجا بماند و مسلمانان همچنان متفرق و پراکنده باشند.دوم : ملی گرایی ، تعصب های مذهبی ، قومی، نژادی و قبیله ای
دشمنان اسلام همواره از ضعف مسلمانان و تفرقه و پراکندگی آنها سوء استفاده کرده و اندیشه هایی برای تأسیس کشورهای کوچک ملی را مطرح ساخته اند تا این کشورها همواره در جنگ و نزاع با یکدیگر و درگیر اختلاف های فرقه ای و نژادی و قومی خود باشند و کار استعمارگران برای غارت ثروتهای ملی آنها را آسان گردانند.در این میان وظیفه اندیشمندان و خردمندان این امت و علمای بزرگوار آن ، نفی هرگونه نژادپرستی و تعصب و نیز گسترش فرهنگ برادری و محبت و تسامح در میان همگان است زیرا این امت به مصداق آیه کریمه زیر امت واحدی بشمار می رود :«إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» (سوره انبیاء –۹۲) (به راستی این امت شماست ، امتی یگانه و من پروردگار شمایم بنابر این مرا بپرستید.)
سوم : دخالت های بیگانه
به صورت نیروهای نظامی آنچنانکه در مورد عراق و افغانستان صورت گرفت یا به شکل سلطه بر جنبه های فرهنگی ، سیاسی و اقتصادیتأثیر تعصب های مذهبی بر امت
ا- تعصب باعث تفرقه امت و پراکندگی و چند دستگی آن می شود. در محیط تعصب آمیز، هر مذهب خود را بر حق و دیگران را باطل می داند و بسیاری از پیروان مذاهب به خود جرأت می دهند ، پیروان دیگر مذاهب و فرق اسلامی را به صرف مخالفت با مذهب خود - حتی اگر در فروع باشد و ربطی به اصول نداشته باشد - تکفیر و تفسیق کنند.۲- تعصب منجر به جهل می شود؛ زیرا کسانی که نسبت به مذهب معینی تعصب می ورزند خود را در چارچوب همان مذهب زندانی می کنند و هرگز نمی توانند دیدگاههای دیگر را مورد بحث و بررسی قرار دهند و همانگونه که امام شافعی (رضی الله عنه) گفته است : «تنها جاهلانند که تعصب می ورزند.»
٣- کسانی که نسبت به دیدگاه معینی تعصب می ورزند نظر خود را امر مسلمی می پندارد حتی اگر با کتاب خدا و سنت نبوی در تعارض باشد. پیشوایان مذاهب هم بشرند و بشر هم همواره جایز الخطاست. پیشوایان دینی (رحمة الله علیهم) به پیروان خود فرمان داده اند همواره از حجت و استدلال بهره جویند حتی اگر مخالف نظر آنان باشد؛ زیرا هرکس بنابر نظر خودش مورد بازخواست قرار می گیرد مگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم). بدین ترتیب فرد متعصب ، مخالف رهبر و پیشوای مذهب خود و مخالف کتاب خدا و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
۴- افراد متعصب نسبت به پیشوایان مذاهب مخالف مذهب خویش ، ادب را رعایت نمی کنند. این پیشوایان از سلف صالح بشمار می روند و احترام و گرامیداشت آنان واجب است ولی متعصبان ، زشت ترین الفاظ و دشنام ها را نثار ایشان می کنند. حال آنکه خداوند متعال این متعصبان را نکوهش کرده می فرماید : «إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ» (سوره انعام 159) (تو را با کسانی که دینشان را پاره پاره کردند و گروه گروه شدند کاری نیست ؛ کار آنان تنها با خداوند است سپس آنان را از آنچه می کردند آگاه می سازد.)
نظر پیشوایان مذاهب
امام احمد بن حنبل (رحمة الله علیه) گفته است : «از من تقلید مکن ، از فلانی نیز تقلید مکن ؛ بجای اینکار از همان جایی که آنها گرفته اند ، بگیر.» و فرمود : «هرکس حدیث رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) را رد کند در آستانه هلاک قرار دارد.»امام مالک (رحمة الله علیه) نیز می گوید: «من هم بشرم و بر خطا یا صواب می روم ولی شما به دیدگاههای من بنگرید هر آنچه با کتاب خدا و سنت پیامبر همخوانی داشت بگیرید و هر آنچه با آن موافق نبود ، رها سازید.» و می گوید : «هرکس مسؤول گفته های خویش است مگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و سلم)».
امام ابوحنیفه (رحمة الله علیه) می گوید : «هر حدیثی که صحیح باشد دیدگاه من همان است.» و فرمود : «حرام است کسی که دلیل مرا نمی داند از فتوایم سخن گوید چه ما نیز بشریم و امروز چیزی می گوییم و فردا از آن عدول می کنیم» یعنی طبق دلیلی که به نظرش ارجح می آید نظر می دهد. و می گوید : «اگر سخنم مخالف با کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود آن را به کناری نهید.»
امام شافعی (رحمة الله علیه) می گوید : «مسلمانان بر این قول اجماع دارند که اگر برای کسی سنت رسول الله (صلى الله علیه و آله وسلم) روشن شده باشد نمی تواند به صرف گفته و نظر کسی ، آن را نادیده بگیرد.» و نیز می گوید : «اگر در کتابم موردی بر خلاف سنت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) یافتید سنت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) را بگیرید و سخن مرا رها کنید.»
بدین ترتیب می بینیم که پیشوایان مذهبی (رحمة الله علیهم) همواره از پیروان و مقلدان خود خواسته اند که به دنبال دلیل باشند حتی اگر با دیدگاهها و نظرشان مخالف بود ولی این متعصبان جزم اندیش هستند که هم با سخنان پیشوایان خود و هم با خدا و رسول مخالفت کردند.
امام الشوکانی می گوید : «چنانچه اجماع پیشوایان مذاهب چهارگانه [اهل سنت مبنی بر پیشی داشتن نص نسبت به دیدگاههای ایشان بر تو مسجل گشت ، بدان آن عالمی که به این عمل کرد و گفته اهل مذهب را رها ساخت با گفته های پیشوایان مذهب همراهی کرده است و آن کس که سخنان اهل مذهب را بر نص مقدم دانست با خدا و رسول خدا و پیشوای مذهب خود و دیگر علمای اسلام مخالفت ورزیده است.»
تعصبهای کورکورانه نسبت به مذاهب بزرگترین بیماری است که امت گرفتار آن گشته و مسلمانان را به این تفرقه و ضعف و پراکندگی و عقب ماندگی که امروزه شاهدش هستیم رسانده و آن را لقمه آماده ای برای استعمارگران و چپاول آنان از سوی دشمنان گردانده است.
علمای بزرگ سنی و شیعه گذشته و حال تعصب ، تعصب و تکفیر را تحریم کرده اند
علمای بزرگ سنی و بویژه کسانی که متهم به تعصب و تکفیر شده اند خود از تکفیر و تعصب نهی کرده اند و این نشانگر برائت آنها از چنان تهمت هایی است و معلوم می شود که پیروان متعصبشان چنین نسبت های ناروایی به آنها داده اند تا ساده دلان و آنهایی را که از ضعف علم شرعی برخوردارند به سوی خود کشانند.لذاست که می بینیم متعصبان و تکفیرکنندگان همواره از جاهلان بوده اند و چه درست گفته امام شافعی که: «تنها جاهلان تعصب می ورزند.» ائمه اهل بیت (علیهم السلام) نیز از تعصب و تکفیر نهی فرموده اند.
اینک برخی سخنان علمای بزرگ سنی و شیعه در این باره
صحابی بزرگوار انس بن مالک : ابو یعلی از یزید الرقاشی روایت کرده که به انس بن مالک گفتند :ای اباحمزه ، برخی ما را به کفر و شرک متهم می کنند ؛ گفت : « آنها بدترین مردمان هستند.»(1)امام احمد بن حنبل می گوید : «وجوب و تحریم و عقاب و ثواب و تکفیر و تفسیق مربوط به خداوند متعال و رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) است و هیچکس حق صدور حکم در این موارد را ندارد و مردم وظیفه دارند آنچه را خدا و رسول واجب گردانده اند بپذیرند و آنچه را پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر داده است تصدیق کنند.»
"امام الطحاوى" می گوید : «آنها اهل قبله هستند و مادام چیزی در ایشان ندیده ایم آنها را به کفر و شرک و نفاق متهم نمی کنیم از درونشان نیز خداوند متعال آگاه است؛ زیرا ما فرمان داریم که حکم به ظاهر کنیم و از گمان و پیروی از آنچه نمی دانیم نهی شده ایم.»(2)
امام غزالی ، ابو حامد الغزالی گوید : «آنچه هر محصل باید بدان گرایش داشته باشد اینکه به هر راه از تکفیر کسی اجتناب ورزد؛ زیرا مباح داشتن خون و مال نمازگزاران رو به قبله ای که لا اله الا الله می گویند، خطاست و خطای در ترک هزار کافر ساده تر از خطای ریختن به اندازه یک شاخ حجامت از خون فرد مسلمان است.»(3)
آیة الله العظمی شیخ حسین وحید خراسانی
آیة الله العظمی شیخ حسین وحید خراسانی از مراجع بزرگ قم (جمهوری اسلامی ایران) در گفتگویی با سایت (العربیة نت) تأکید کرده که فتوایی مبنی بر همزیستی با اهل سنت و ایستادن در کنار ایشان بهنگام بیماری و مرگ و گرفتاری و کمک به نیازمندان ایشان صادر کرده است و در عین حال آنچه را یک سایت خبری مبنی بر تکفیر پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنت از سوی ایشان نقل کرده تکذیب کرده است.در فتوای ایشان آمده است : «هرکس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت پیامبر اکرم خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله و سلم) دهد مسلمان است و جان و عرض و مالش همچون پیروان مذهب جعفری مصون و محترم است.» و افزوده شده است : «وظیفه شرعی شما آنست که با هر کس که شهادتین گفته باشد - حتی اگر شما را کافر بشمارد - به نیکی برخورد کنید و به بهترین شکل تعامل داشته باشید و اگر با شما برخورد خوبی هم نداشتند باید پای بند اخلاق پیشوایان ما باشید و هرگز از راه حق و عدالتی که پیروانشان را بدان فراخوانده و ملزم کرده اند عدول نورزید. اگر کسی از ایشان بیمار شود باید او را عیادت و زیارت کنید و اگر کسی از آنها بمیرد باید بر جنازه اش حاضر شوید و تشییع کنید و اگر نیازی پیش شما آورد نیازش را برآورده سازید و حتما باید تسلیم حکم خداوند متعالی باشید که در قرآن مجید می گوید :« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» (سوره مائده - آیه ۸) (ای مؤمنان برای خداوند بپا خیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید ، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است...)
و اینکه طبق گفته خداوند متعال عمل کنید که فرمود : «یا ایها الذین آمنوا إذا ضرم فی سبیل الله فتبینوا ولا تقولوا لمن ألقی إلیکم السلام لسنت مؤینا ...» (سوره نساء - آیه ۹۴) (ای مؤمنان چون برای جهاد در راه خداوند به سفر می روید خوب بررسی کنید و به کسی که به شما ابراز اسلام می کند نگویید : تو مؤمن نیستی.)
این مشت نمونه خروار از گفته ها و سخنان علمای بزرگ و پیشوایان دینی ما (رحمة الله علیهم) در منع تکفیر مسلمانان است و اینک برای ما روشن گشته که تکفیر مسلمانان بر اثر ارتکاب معصیت و همراه با ایمان و اقرار شهادتین ، جایز نیست.
در حدیثی به نقل از انس بن مالک (رضی الله عنه) آمده که می گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود : «سه چیز از اصل ایمان است (اول) کاری به گوینده لا اله الا الله نداشتن و او را برای ارتکاب گناه تکفیر نکردن و از اسلام خارج نداشتن و (دوم) جهادی که از هنگام بعثت تا آنگاه که امتم با دجال جهاد کنند همواره باید باشد و جور ستمکاران و عدل دادگران آن را باطل نمی سازد و سرانجام (سوم) ایمان به قدر.»
سید احمد مشهور الحداد می گوید : « اجماع بر آن شده که هیچ کس از اهل قبله تکفیر نشود مگر آنکه قایل به نفی صانع متعال جل و علا یا شرک آشکاری که هیچ تأویل و تفسیری نپذیرد و یا انکار نبوت یا انکار ضرورت دین یا انکار حدیث متواتر یا مجمع علیه از ضروریات دین نماید.»
فراخوان تقریب به بار می نشیند
فراخوان تقریب مذاهب ، فراخوان آگاهانه و هوشمندی است که همه بخش های امت را در بر می گیرد و در پی وحدت کلمه و ایجاد وحدت نیرومندی است که حمایت از اسلام و مسلمانان و دفع شر دشمنان قسم خورده و نیز ابلهان و نادانان و منحرفان فکری مدعی تعصب و تروریسم است ؛ در این میان تفاوتی نمی کند که تعصب و افراط گرایی فکری باشد یا مسلحانه با دیگران را متهم به کفر نماید یا به دارایی ایشان تجاوز کند و به ناموس آنها تعدی نماید؛ چرا که تکفیر انفجار و خرابکاری در پی دارد.کسی که مردم را تکفیر می کند و این کار را با عملیات تروریستی و قتل و تباهی دنبال می کند بر این باور است که برای رضای خدا چنین می کند که در هر دو صورت برخطاست هم به دلیل تکفیر مسلمانان و هم بخاطر قتل نفسی که خداوند آن را به جز به حق - حرام دانسته است. اینک پدیده تعصب های مذهبی و تکفیر از سوی متعصبان مذهبی تا حدودی کاهش پیدا کرده و از این نظر به فراخوان خردمندان امت از میان فقها و علما و صاحبنظران لبیک گفته شده است ؛ پیش از این دیدیم که چگونه علمای پیشین و پسین ، تعصب و تکفیر و تروریسم را به هر شکل و صورتی محکوم کرده اند.
کشورهای سنی مذهب نیز اقدام به استفاده از فقه شیعه در قوانین خود کرده اند و شیعیان پشت سر اهل سنت و اهل سنت پشت سر شیعیان به نماز می ایستند. این پدیده در کنفرانس های وحدت اسلامی به شکل کاملا آشکاری بروز یافته است؛ در این کنفرانس ها همگان اعم از سنی و شیعه پشت سر یک امام به نماز می ایستند ، درباره این پیشرفت ها در فقه و اندیشه دو طرف و اجتهادهای آنها به طرح برخی مثالهای سمبلیک خواهیم پرداخت :
یکم : در مراسم گشایش بیست و یکمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی آیة الله هاشمی رفسنجانی در سخنرانی خود خواهان متوقف شدن سب صحابه و علمای سلف شد و حکم به تحریم این کار داد ؛ این پدیده تا پیش از آن از سوی عامه مردم و بسیاری از علما صورت می گرفت.
دوم : مسئله طهارت اهل کتاب که دوست عزیز ما حجة الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن زمانی کتابی درباره این موضوع نگاشته و نظر و دیدگاه خود را در کنفرانسی عمومی با ارایه مقاله مهم و پخته ای در این باره مطرح ساخته است و طهارت ایشان را نتیجه گرفته است. ما درباره دیدگاههای وی مناقشه های فراوانی داشتیم و ترجمه این کتاب به زبان عربی را پیشنهاد دادیم، زیرا از اهمیت فراوانی برخوردار است.
سوم : مسئله قمه زنی و سینه زنی که در مراسم مربوط به ایام عزاداری امام حسین (سلام الله علیه) صورت می گرفت و به وجهه اسلام آسیب می رساند و سال گذشته و سال پیش از آن بسیاری از علما حکم به تحریم آن دادند و خواهان عزاداری در شأن و مقام آنحضرت (سلام الله علیه) شدند.
چهارم : از جمله جدیدترین اجتهادها، اجتهاد و دیدگاه صادره از سوی شیخ حسن الصفار - از بزرگترین علمای شیعی مذهب در عربستان سعودی است که در فراخوان برادران شیعه برای نماز گزاردن پشت سر امام اهل سنت مساجد و بویژه در ایام حج و عمره تبلور یافته است. او از شیعیان خواسته تا اقدام به برگزاری نمازهای جماعت جدایی نکنند تا وحدت مسلمانان بارزتر باشد و چیزی این جماعت ها را از یکدیگر جدا نسازد ؛ پیش از این افراطیون شیعه زیر بار نماز خواندن پشت سر امام سنی مذهب نمی رفتند همچنانکه متعصبان اهل سنت نیز اقتدا به امام جماعت شیعی را نمی پذیرفتند.
پنجم : گردآوری احادیث مورد اتفاق شیعه و اهل سنت که زیر نظر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی ، انجام گرفته است. اجتهادهای بسیاری از سوی طرفین وجود دارد که برای اجتناب از اطاله کلام از ذکر آنها خودداری می کنیم .
ششم : مصر در قوانین احوال شخصی برای مدتهای مدید تنها به مذهب حنفی استناد می کرد ولی طی تحولات قانونگذاری بعدی مقرر داشت که از همه مذاهب اسلامی و بویژه مذهب شیعه امامی نیز استفاده کند.
هفتم : دانشگاهها و دانشکده هایی در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد که در آنها [فقه مذاهب مختلف اسلامی تدریس می شود همچنانکه در الأزهر نیز [فقه مذهب جعفری اثنی عشری مورد تدریس قرار می گیرد؛ پیش از این نیز شیخ اسبق الازهر شیخ محمود شلتوت رحمة الله علیه) فتوایی در جواز تعبد بر مذهب جعفری صادر کرده بود.
به نظر ما در آینده همکاری میان علمای فقه سنی و شیعه افزایش پیدا خواهد کرد و مذاهب مختلف در راستای خدمت به اسلام و مسلمانان استفاده بیشتری از یکدیگر خواهند برد.
پینوشتها:
1- مجمع الزوائد ،ج1 ص ۱۰۷.
2 - العقیدة الطحاویة ، صفحه 427
3 - الاقتصاد فی الاعتقاد ، صفحه 157
منابع :
ا . قرآن مجید
۲. کتب صحاح
۳. الوحدة الاسلامیة سبیل نهضة الأمة
4. أجل الوحدة و التقریب بین المذاهب الاسلامیة - توفیق على وهبه.
5. " الوحدة الاسلامیة" - استادنا الإمام الشیخ محمد ابو زهرة
6. "المقدمة" "ابن خلدون".
7. الجهاد فی الاسلام و القانون الدولی العام
8. البدایة و النهایة.
9. الاسلام فی مواجهة أعدائه - المستشار توفیق على وهبه
10. الاسلام امام افتراءات المفترین - المستشار توفیق على وهبه.
11. الفرصة السانحة - رئیس جمهور اسبق آمریکا - ریچارد نیکسون.
12. جوانب من عظمة الاسلام المفترى علیه - محمد عبدالفتاح عفیفی.
13. التحذیر من المجازفة بالتکفیر - السید محمد علوی المالکی.
14. الاسلام بلا فرق - الشیخ الدکتور أحمد محمود کریمة.
15. هذا هو الاسلام - گفتگویی آرام با پاپ واتیکان
16. محمد رسول الله - انا کفیناک المستهزئین -
17. الوحدة الاسلامیة فی السنة النبویة - استاد دکتر أبولبابة حسین.
18. المستقبل السیاسی للأمة الاسلامیة - استاد دکتر صوفی أبو طالب".
19. وحدة الثقافة و وحدة الأمة - الدکتور حسن حنفی.
20. التکامل السیاسی بین دول العالم الاسلامی
21. التکامل الاقتصادی بین دول العالم الاسلامی
22. وحدة الامة الاسلامیة واجب شرعى یجب تحقیقه فی ظل العولمة
23. نصر بلا حرب - ریچارد نیکسون
24. شبهات و انحرافات فی التفکیر الاسلامی المعاصر
25. الاسلام شریعة الحیاة - المستشار توفیق على وهبه.
26. الاقتصاد فی الاعتقاد - "الامام ابو حامد الغزالی".
27. التکفیر بین الدین و السیاسة - محمد یونس
28. فیصل التفرقة بین الاسلام و الزندقة - الامام أبو حامد الغزالی
29. برائت علماء الدین من تکفیر الحکام و المحکومین
30. العقیدة الطحاویة - الامام الطحاوی.
31. الاسلام و المسیحیة من الجوار الى الحوار .
منبع: مجموعه مقالات «امت اسلامی؛ از تنوع مذهبی تا فرقه گرایی»، نویسنده: استاد دکتر توفیق على وهبه، چاپ اول، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1389ش، صص 514-485
مجله راسخون مرتبط
تازه های مجله راسخون
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}